کتاب شام کنیزان : بخشی از کتاب- عصر یک روز تابستانی بود، یکی از روزهای گرم و بلند تابستان سال هزار و سیصد و شصت شمسی، مرد جوانی با دلی پر امید در خیابان منتهی به پارک معروف شهر ایلام قدم می زد، نگاهش از خوشحالی می درخشید و قلبش تند تند می زد، گویی دلش این حجم از خوشبختی را نمی دانست باور کند. همان طور که راه می رفت خود را در نزدیکی پارک شهر دید و...
محصولات مرتبط
850,000 ریال
داستانهای هزار و یک شب (2جلدی-رقعی)اقبال
168,000 ریال
عروسی سکوت
170,000 ریال
صید قزل آلا در آمریکا
110,000 ریال
سالمرگی
50,000 ریال
بازنشستگی و داستان های دیگر
280,000 ریال
یک فنجان قهوه تلخ
850,000 ریال
آرزوهای بزرگ
220,000 ریال
هرگز رهایم مکن
24,000 ریال
سوگ سیاوش
1,500,000 ریال
0 نظر