کتاب دعبل و زلفا : بخشی از کتاب- روز به نیمه نرسیده بود که کاروان به بالای تپه ی سرسبز رسید. این تپه و قسمتی از جاده که از فراز آن می گذشت، مشرف بر پایتخت عباسیان بود. ناگهان شهر با گستردگی و زیبایی شگفت انگیزش، با دجله که به شکل انگشتی دراز و خمیده از میانه ی شهر می گذشت و هفت پل چون حلقه های انگشتر بر آن قرار داشت، به چشم کاروانیان آمد و...
محصولات مرتبط
600,000 ریال
گمشده در شهر بازی
1,800,000 ریال
شاهنامه برای همه
7,500,000 ریال
آتش وخون
1,700,000 ریال
شرلی
1,450,000 ریال
ادبیات پلیسی 42-دایره های کوچک و کوچک تر
2,200,000 ریال
شهر اشباح 2-تونل استخوان ها
780,000 ریال
زیر درختچه ی یاسمن
1,200,000 ریال
قهرمانان مرزی
1,200,000 ریال
ترانه تنهایی
2,000,000 ریال
0 نظر