کتاب مشاهیر کوچک جلد 1-رازی، فارابی ابوسعید ابوالخیر : بخشی از کتاب: رازی آفتاب از سوراخهای طاق بازار مثل لولههای نورانی فرود آمده و بازار را روشن کرده است. باربران، تاجران و مشتریان در رفت و آمدند. زنی دست کودک خود را گرفته و کودک را به دنبال خود میکشد. مادر، مقابل حجرهی زرگری میایستد. کودک، دامن مادر را میکشد که بروند، اما مادر، داخل حجره را نگاه میکند. زکریای زرگر که میترسد کودک مشتریاش را با خود ببرد از پشت دخل بیرون میآید و مقداری نخودچچی و کشمش کف دست او میگذارد. کودک بازیگوش، کشمش ترش و شیرینی را به دهان میگذارد و دست از سر مادرش بر میدارد و...
0 نظر