كتاب سمفوني پاستورال : بخشي از كتاب: سه روز است پيوسته چنان برفي ميبارد كه همهي راهها را بند آورده است. من حتي نتوانستم به روستاي (ر) بروم كه پانزده سال است ماهي دو بار در آنجا مراسم دعا برگزار ميكنم. امروز صبح هم در لابروين فقط سي نمازگزار به كليسا آمدند. ميخواهم از اين فراغت اجباري كه برف و راهبندان پيش آورده نهايت استفاده را ببرم و يادي از گذشته كنم، از اينكه چه شد نگهداري از ژرترود را به عهده گرفتم. قص دارم همهچيز را دربارهي پيدايش و پرورش آن روح پرهيزكار بنويسم. چنين مينمايد كه او را تنها براي پرسش و عشق از لجّهي تاريكي بيرون آوردم. دوسالونيم پيش كه باز به بلنديهاي لاشودوفون آمده بودم، دخترك ناشناسي سراسيمه به سراغم آمد تا مرا به بالين پيرزني محتضر و تنگدست ببرد كه در هفت كيلومتري ما خانه داشت و...
Menu
≡
╳
0 نظر