كتاب آخرين نشان مردي : بخشي از كتاب: براي نوشتن قسمتهاي مختلف پاياننامه دارم با استاد راهنمايم تلفني حرف ميزنم و مامان و بابا هم درحاليكه سرشان توي گوشي است، گوششان با من است. گوشي را كه ميگذارم مامان به شوخي ميگويد: - براي اون بخش (سابقه تحقيق) كه ميگفتي از بابات كمك بگير كه سابقه تحقيقش خوبه. براي دختر خالهت كه خواستگار آمد، راجع به پسره تحقيق كرد و گفت خوبه معطل نكنين كه بهترين گزينهس ولي پسره معتاد دوگانهسوز از آب دراومد. - با خنده به مامان ميگويم: پس خوبه چون براي قسمت (مواد و روشها) هم ميتونم از همون پسره كمك بگيرم. حتما روش همه موادها را بلده. - بابا ميگويد: پسرجان حتي محض شوخي هم ديگه اسم مواد رو نيار وگرنه با يه روشهايي تنبيهت ميكنم كه خودت بشي موضوع يه پاياننامه و...
Menu
≡
╳
0 نظر