كتاب قصههاي دوستي-مسابقهي تونل كني : بخشي از كتاب- خرگوش پير به بچه خرگوشها گفت: (حالا كه حوصلهتان سر رفته، بياييد مسابقه بدهيد، بچهها! هركدامتان تونل بكند و به رودخانه برسد، اين سبد هويج را او جايزه ميدهم. آمادهايد؟) دم توپي آه كشيد و گفت: (آنوقت مثل هميشه پيلي پيلي ميبرد!) تپلك اخمو شد و گفت: (آره خيلي بيمزه ميشود!) و....
Menu
≡
╳
0 نظر