كتاب دختري از شمال شرقي : اين كتاب را ميتوان از منظرهاي متفاوتي خواند و از آن برداشتهاي متفاوتي داشت. اين كتاب حاصل تاثير و تاثر فلسفه، ادبيات و داستاننويسي است. يعني حاصل همان چيزي كه كلاريس ليسپكتور در آن تبحر داشت و به واسطهي آن بر نويسندگان برزيلي معاصر تاثير بهسزايي گذاشت. همزمان با بيمار شدن، كلاريس ليسپكتور دچار نوستالژي دوران كودكي و شمال شرقي پرنامبوكو شد. او تمام كودكياش را در آن منطقه سپري كرده بود. اين نوستالژي او را در مسير اين داستان قرار داد، مسيري كه پر بود از صحنهها و مكان?هايي كه در دورانكودكي تجربهشان كرده بود. اين داستان دربارهي دختري است از جنگلهاي آلاگواس كه توسط عمهاش بزرگ شده بود و حالا در خيابان ايكر، درست در قلب محلهاي كه به فحشا معروف بود زندگي ميكرد. مكابئا از زماني كه متولد شده بود موجودي مطرود بود. وجود مكائبه را ميتوان اين چنين خلاصه كرد : دختري كه در كارش تبحر ندارد، باكره است و عاشق كوكاكولا است. رئيسش از او بيگاري ميكشد، دوست پسرش او را تحقير ميكند و همكارش داراي تمام ويژگيهايي است كه او آرزويش را دارد و...
Menu
≡
╳
0 نظر