تخفیف ویژه!
کد شناسه :72830

مردن

1,000,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)

کتاب مردن : بخشی از کتاب: نزدیک غروب بود. ماری از روی نیمکت بلند شد. نیم ساعت آن‌جا نشسته بود. اول کتاب خوانده بود و بعد به انتهای خیابان پر درخت چشم دوخته بود. فلیکس معمولا از آن‌طرف می‌آمد. عادت نداشت ماری را منتظر بگذارد. هوا کمی خنک‌تر شده بود، اما روی هم‌رفته هنوز مثل روزهای سپری شده‌ی ماه مه لطیف بود. آدم‌های زیادی در پارک نمانده بودند. صف گردش‌کنندگان به طرف در پارک کشیده می‌شد. به زودی باید در پارک را می‌بستند. ماری به نزدیکی در رسیده بود که چشمش به فلیکس افتاد. با آن‌که دیر کرده بود، آهسته قدم برمی‌داشت، و تازه بعد از آن‌که نگاه‌شان با هم تلاقی کرد، کمی سریع‌تر پیش آمد و...