كتاب باد در شاليزار مي پيچد : رمان باد در شاليزار ميپيچد نخستين رمان منوچهر رضايي نويسنده تجربهگرا و خودآموخته ادبيات داستاني است. رمان مهيج و پركشش كه ماجراهايش تلفيقي از واقعيت و وهم و خيال است. بخشي از كتاب: صبح يك روز پاييزي، تانيا لوبسكي پردههاي اتاق زيرشيرواني را كنار زد. نور از پشت شيشهها به داخل اتاق ريخت. چفت پنجره را باز كرد و تاقهها را از هم گشود. پلكهايش را روي هم گذاشت تا نور صبحگاهي به چشمهايش آزار نرساند. لحظهاي بعد وقتي با هياهوي گنجشكهايي كه در ميان شاخ و برگ چنارهاي خيس سروصدا ميكردند، چشم گشود، مقابلش جنگلي را ديد كه با رنگهاي زرد و سرخ تا دوردستها گسترده بود. زن جوان رفت به سمت در بالكن، آن را باز كرد و بين چارچوب در ايستاد و...
Menu
≡
╳
0 نظر