کتاب محاوره در هویت شخصی و جاودانگی : کتاب، در قالب گفت و گویی بین سه شخصیت خیالی(که یکی شان در حال مرگ است)، به موضوع امکانِ بقاء بعد از مرگ می پردازد. بخشی از کتاب: شبِ اول کوئن: گرچن، سخت است چیزی را که میگویی باور کنم. تو هشیار هستی و بهنظر نمیرسد دردِ شدیدی داشته باشی. ولی داری میگویی اوضاع ناامیدکننده است؟ وایروب: این دستگاهها میتوانند مرا برای یک یا نهایتاً دو روزِ دیگر زنده نگه دارند. بعضی اندامهای حیاتیام خیلی بیشتر از آن صدمه دیدهاند که پزشکان بدانند چطور مرمتشان کنند (غیر از اقداماتِ نسبتاً شدیدی که قبول نکردهام). دردِ خیلی زیادی ندارم. اما آنطور که میفهمم این نشانهی خیلی خوبی نیست. مغزم صدمه ندیده و حدس میزنم به این علّت باشد که هشیاریام مثل همیشه است. متأسفام که کلّ وضعیت تا حدی مأیوسکننده است. اما سم میلر اینجا است. شاید او بداند چطور سرحالام بیاورد. میلر: عصر به خیر گرچن. سلام دِیو. گرچن، حدس میزنم که حاشیهرفتن موردی نداشته باشد؛ دکترها میگویند که رفتنی هستی. کمکی هست که از من بر بیاید؟ وایروب: مردهشور ببردت، سم! تو هر روز با مردن سروکار داری. چیزی برای گفتن نداری تسلّابخشتر از اینکه ”متأسفام که میشنوم رفتنی هستی؟ و...
0 نظر