کتاب استهبان در صدای بادوخاک گم بود : استهبان در صدای باد و خاک گم بود: مجموعه چهار داستان بلند است. نام کتاب نیز از داستان اول گرفته شده و باقی داستانها هم به نامهای «تو میخوای جنگ راه بندازی»، «چه کسی به در میکوبد» و «یه موجود دلبخواه» هستند. این سه داستان هریک دو شخصیت دارد که مباحثی مثل جنگ، خانواده، روابط پدر و پسرها و همچنین تقابل سنت و مدرنیته را در خودشان دارند. شاید متفاوتترین داستان مجموعه به لحاظ تعداد شخصیتها «استهبان در صدای باد و خاک گم بود» است. داستانی با کاراکترهای زیاد و فضای روایتی خاص این فضا. داستان در یک قبرستان میگذرد و ماجرای یک خانواده است که همگی در قبرستانی در شهرستان استهبان خاک شدهاند. این داستان ماجرای یک شب آنهاست که در قبرستان میگذرد. درگیریهای خانوادگی، خوشیها و دلتنگیها جانمایه روایت این داستان است. این داستان تنها داستان این مجموعه است که شخصیتها نام مشخصی دارند و...
0 نظر