کتاب ر : در جریان پژوهش درباره مبحث ملی و جایگاه اقوام در ایران، و هنگام تدارک کتابی در این زمینه بود که به ضرورت بررسی و نقد نظریه «شیوه تولید آسیایی» مارکس و تعیین تکلیف با آن پی بردم. درنگ در مبحث ملّی بهطور عام و بهویژه در بررسی مشخّصِ آن در موردِ ایران؛ با هدفِ ارائه طرحی واقعبینانه در این راستا، بهگونهای که بازتابِ ویژگیها و واقعیتهای تاریخی- اجتماعی این مرز و بوم باشد؛ بدون توضیح نقش دولت در پیدایش و تکوین پدیده چندجانبه و پیچیده ملّت، ناقص و نارسا خواهد بود. از اینرو، بررسی فرایند تشکیل دولت در شرق و ریشهیابی عواملِ مؤثر در پیدایش آن، امری الزامی است. از آنجا که نظریات کارل مارکس و نیز همرزم او فردریش انگلس، درباره تشکیل دولت در آسیا؛ بهویژه نظریه «شیوه تولید آسیایی» مارکس، معتبرترین و رایجترین برداشت در میان هواداران آنهاست، و در ایران نیز بیشترِ طیفهای مارکسیست و دیگر گرایشهای سیاسی، ازجمله در میان بخشی از روشنفکران دینی، از این نظریه سخت تأثیر گرفتهاند لذا بررسی و نقدِ دیدگاه آن دو اندیشمند را در این زمینه، بر هرگونه پژوهش درباره تکوین و تشکیل دولت در خاور زمین مقدم میدانم. امّا پیش از پرداختن به این مهّم، مکثی کوتاه بر چند نکته در فصل اول به گونه پیشگفتار این نوشته، بهنظرم ضروری است. این نکات مباحثیاند که پسزمینههای بررسیهای این نوشته را و پژوهش در نظریه «شیوه تولید آسیایی» را فراهم میآورند. از سوی دیگر، خواننده محترم، با درک و نگاهِ کلّی و برداشت نویسنده این رساله نسبت به مسائل ایران، بهویژه درباره مقولههایی مانند نقش دولت در تکوین ملت، پدیده ملّتهای تاریخی نظیر ایران، چرایی پایداری ملت تاریخی ایران از ورای تاریخ پرفراز و نشیب آن؛ پیش از ورود به مباحث اصلی این نوشته که موضوعِ آن «دولت در ایران و نقدِ نظریه شیوه تولید آسیایی» است، آشنا میشود و...
0 نظر