پرتره

کتاب پرتره : دوستت داشتم، تو حال و آینده من بودی؛ نمی‌تونستم گذشته خودم رو ببخشم که تو توش غایب باشی. حتی، اگه، اون وقت‌ها، این گذشته خیلی کوتاه بود... نمایش‌نامه پرتره، با یک روایت عاشقانه هولناک آغاز می‌شود؛ با سخن گفتن بارتودزیج - مرد سرسپرده معبود پیشین - که اکنون در زیر بار سنگین ندامت، درگیر جدال با خود و وجدان معذب خویش است. پرتره داستان دو مرد است که یکی از آن‌ها، نمی‌دانیم در چه زمانی، به نفع چه کسی، و به چه دلیلی به دیگری خیانت کرده و باعث دستگیری، زندانی شدن، و احتمالا اعدام او شده است. اگر چه مکان فرضی این اتفاق، لهستان سال‌های دهه 60 میلادی است، اما امکانش هست که در هر زمان دیگر یا هر جای دیگری هم اتفاق افتاده باشد و...