تخفیف ویژه!
کد شناسه :69404

هزارو یک شب(جلد سخت-دو جلدی-چرم-قابدار-وزیری)

3,650,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)
موجود نیست

کتاب هزارو یک شب(جلد سخت-دو جلدی-چرم-قابدار) : بخشی از کتاب: ?حکایت می کنند یکی از ملوک آل سامان، سلطان جزایر هند و چین بود و دو پسر دلیر و دانشمند داشت: یکی را شهرباز و دیگری را شاه زمان می‌گفتند. شهرباز که برادر مهتر (بزرگتر) بود به داد و دلیری جهان بگرفت و شاه زمان پادشاهی سمرقند داشت و هردو بیست سال در مقر سلطنت خود به شادی گذاشتند. پس از آن شهرباز آرزوی دیدار برادر کرده وزیر خود را به احضار او فرمان داد. وزیر رفت و پیغام بگزارد. شاه زمان همان روز خرگاه بیرون فرستاد، و روز دیگر مملکت به وزیر برادر سپرد. از شهر بیرون شد در لشکرگاه فرود آمد شبانگاه یادش آمد گوهری گران مایه که به هدیه برادر برگزیده بود برجای مانده، با دو تن از خاصان به شهر بازگشت و به قصر اندر شد. خاتون را دید که با غلامکی زنگی در آغوش یکدیگر خفته‌اند ستاره به چشم اندرش تیره شد. در حال تیغ بر کشیده هردو را بکشت و به لشکرگاه بازگشت. بامدادان کوس رحیل بزدند. همه روز شاه زمان از این حادثه اندوهگین می‌رفت تا به دارالملک برادر رسید. شهرباز به ملاقات او شتافت و به دیدارش شاد گشته از هر سوی سخن می‌راند. ولی شاه زمان کردار غلام و خاتون از خاطر دور نمی‌رفت و پیوسته محزون و خاموش بود. شهرباز گمان کرد که خاموشی و حزن او به سبب دوری وطن و پیوندان است، زبان از گفتار در کشید و به حال خویشش گذاشت. پس از چند روز گفت: ای برادر چون است تنت نزار و گونه‌ات زرد می‌شود؟ و...