کتاب فرشته ای در تانک : بخشی از کتاب: ?ابتدای هر فصل یک متن خشک و گزارش گونه هست و بعد روایت داستانی. نوشتن هاند که یک نوع سناریونویسی است. مثلاً فلاشبک میزند. مثلاً در اول متن داستانی با یک جمله، دریچهی دوربین را باز میکند و در جریان داستان معمولاً شیشهی گرد جلو دوربین کلمات، صحنهها را به تصویر میکشد. کار دیگری که دوست داشته این است که معمایی را جایی مطرح کند و کلید حل آن را صفحاتی قبل یا بعد از آن برای خواننده جا بگذارد. حتا فقط برای توصیف یک موقعیت و نه برای اسرارآمیز کردن آن، جملات و عبارات مربوط را مثل این که توپخانهای داشته در دورونزدیک پراکنده کرده. موقعیتها از زبان اشیا و پدیدهها تعریف میشوند. و اشیا و پدیدهها نه با اسم بلکه با عبارات و جملاتی معرفی میشوند که نمایندهی دید خاص هاندکه به کلمات و ادبیات است. هاند که مرتب از طنز و کنایه استفاده میکند حتا وقتی صحبت از جسدی است. تا آنجا که من میفهمم هاند که آنقدربه سبک خود- کدگذاری و معمانویسی و تصویرپردازی و پیچیدگی با سادهترین کلمات و موقعیتها- وفادار است که این توضیحات برای من مثل خیانتی است دوباره به فروشندهای دورهگرد بعد از ترجمهی آن.
0 نظر