تخفیف ویژه!
کد شناسه :69093

خانه

400,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)
موجود نیست

کتاب خانه : اومدی خونه که بمونی‌گلوری. بله! گلوری دلش گرفت. پدرش ذوق کرده بود، همین، بعد چشم‌هایش پر از اشک شد، دلش سوخت و این بار جور دیگری گفت «دست‌کم این دفعه که یه مدت می‌مونی مگه نه؟» بعد عصایش را به دست ضعیف‌ترش داد و ساک گلوری را از دستش گرفت. گلوری دردل گفت، خدایا، خدای بزرگ... تازگی‌ها همه دعاهایش این طوری شروع می‌شد. همین طوری هم پایان می‌یافت. چرا پدرش این قدر تکیده شده بود؟ چرا باید آن قدر پایبند شرافت و مردانگی باشد که عصایش را به لبه پله‌ها آویزان کند و ساک دخترش را بالا ببرد، آن وقت کنار در بایستد تا حالش جا بیاید؟ پدر پنجره‌ها را نشان داد و گفت «خانوم بلاتک‌ می‌گه این قشنگ‌ترین اتاقه. هوای آزاد توش جریان داره، چه می‌دونم. به نظر من که همه اتاق‌ها قشنگ‌ان.» خندید و بازگفت «به هر حال این خونه‌ی خوبیه.» خانه برای او نماد خوشبختی بود؛ خوشبختی بی چون و چرایی که در زندگی‌اش وجود داشت و...