شازده کوچولو

کتاب شازده کوچولو : شازده کوچولو را، خیلی از ما خوانده‌ایم، خیلی از ما دیده‌ایم و خیلی از ما شنیده‌ایم. من دهه شصتی، آن را بارها خوانده ام، در کودکی آن را پای تلویزیون سیاه و سفید نشسته‌ام و بعدها، این روایت را با صدای شاملو گوش کرده‌ا‌م. وقتی تا این اندازه به یک داستان پرداخته می‌شود و وقتی نام بزرگان در کنار آن می‌آید، دل آدم قرص می‍شود که با آغوش باز برود سراغش و اگر آن را نخوانده، بخواند و اگر هم خوانده، بارها و بارها بازخوانی‌اش کند. نویسنده در این داستان با بیانی ساده، به روایت زندگی نسلی از انسان پرداخته که هر چه بیشتر در حال غرق شدن در دنیای مدرن، انزوا و تنهایی‌ست. و این روایت آنقدر زیبا و بینقص پیش رفته که هنگام خواندن، گویی جلوی آینه‌ای نشسته‌ایم و در حال مرور شادی‌ها، سادگی‌ها و لذت‌هایی هستیم که مدت‌هاست جایشان در زندگی خالیست.زبان شازده کوچولو با کودک درون ما سخن می‌گوید، او را بیدار، و با ما روبرو می‌کند. به او یاد می‌دهد تا حقش، که لذت بردن و عشق ورزیدن در عین سادگیست را از ما طلب کند. و این خوب است.آنتوان دوسنت اگزوپری با این کتاب به ما می‌آموزد که بازگشت به مسیر اصلی زندگی، با خواندن یک کتاب ساده و کم حجم هم میسر خواهد شد و...