کتاب نفرین گربه : چکیده: بعضی از آدمها فکر میکنند هر بلایی دلشان خواست میتوانند سر گربهها بیاورند و بعد هم قسر دربروند. غافل از اینکه بعضی از گربهها (( قدرت جادویی )) دارند و میتوانند روزگار آدم را سیاه کنند. آرتین و سینا و گیلی برای سردرآوردن از نفرین جادویی مرموزی راهی سفری ترسناک میشوند و سر از خانهای عجیب وسط جنگلی بارانی در میآورند. یعنی کدام نیروی شیطانی انتظار آنها را می کشد؟ بخشی از کتاب: پیرمرد فانوس را گرفت بالا و ما تازه صورتش را دیدیم. یک چشمش سفید بود و چشم دیگرش هم زیر ابروهای پرپشتش پنهان شده بود. پیراهن عجیبی پوشیده بود که بیشتر شبیه گونی برنج بود. شلوارش سیاه بود و پشتش قوز بزرگی داشت. سر کچلش زیر نور فانوس برق میزد. پیری زیاد حسابی مچالهاش کرده بود و...
0 نظر