کتاب قصه های حنانه-بوی گل : چکیده: حنانه میخواهد برای مراسم جشن تکلیف مدرسه یک روزنامه دیواری با موضوع حجاب درست کند. در این باره نمیداند. به همین دلیل خاطر از دیگران کمک میخواهد. به نظر شما موفق میشود؟ بخشی از کتاب: تا در را زدند، حامد کوچولو دوید و در را باز کرد. بابا بود. حنانه هم به طرف بابا رفت. حامد میخواست مثل همیشه بغل بابا بپرد. ولی در دست بابا یک شاخه گل مریم بود. گل را به حنانه داد و بعد حامد را بغل کرد و دور اتاق چرخاند. حنانه گل را بو کرد و گفت: وایی... چه بوی خوبی. مال منه و...
0 نظر