کتاب بسته ویژه بایکوت-دل نوشته های علی قاضی نظام : بخشی از کتاب: عاشق پیراهن چهارخانهی مردانه بود! روبروی ویترین مغازهها میایستادیم و برایم انتخاب میکرد... چشم بسته سلیقهاش را قبول داشتم قرار بود یک یادگاری بدهیم به یکدیگر؛ یکی از چهارخانههایم را خواست که هر وقت تن میکردم تا ساعتها قربان قد و بالایم میرفت انتخاب خودش هم بود... یک روز برایم عکسی فرستاد که دیدم لباسم را تن کرده و آستینهایش را مثل خودم تا آرنج بالا زده و لبخند لعنتیاش را هم چاشنی عکس کرده... میگفت دلم نمیآید زیاد بپوشمش مبادا بوی عطر تلخ مردانهات از روی لباس بپرد! میگفت چهارخانههایت را که تن میکنم، امنیت تمام وجودم را میگیرد حالا سالهاست که ندارمش دلیلش مهم نیست مهم تمام چهارخانههاییست، که دیگر صاحبخانه ندارد! و...
0 نظر