جانمی جان!یک روز بدون مشق

کتاب جانمی جان!یک روز بدون مشق : آملیا بدلیا خودش را حسابی توی دلتان جا می کند! آملیا به مدیر مدرسه می گوید: اگر جای او بود می گذاشت بچه ها خودشان قوانین را انتخاب کنند. حالا قرار است دانش آموزان کلاس خواسته هایشان را بگویند و رأی گیری کنند. و بچه ها باید از میان خواسته هایشان، یک قانون هیجان انگیز را انتخاب کنند. آملیا می گوید: جانمی جان! رأی گیری. و به طرف صندوق شیرجه می زند... آملیا بدلیا عاشق مدرسه بود، چون هر روز توی مدرسه شان اتفاق جالبی می افتاد. یک روز صبح، خانم ادواردز به بچه ها گفت: آفرین، امروز همه تان حاضرید. او برگه حاضر و غایب را به آملیا بدلیا داد و گفت:...