کتاب متولد 16 آگوست : دلدار گفته بود: من از خداحافظی های طولانی بیزارم. یه خداحافظی طولانی، مثل پریدن از یک ارتفاع بلنده. هر چه قدر دل دل کنی، هر چه قدر این پا و اون پا کنی فقط سخت ترش می کنی. باید چشماتو ببندی و یکدفعه بپری... قبل از اینکه ترس نگه ات داره... برای همین من از خداحافظی های طولانی بیزارم... قسمتی از کتاب: یک چمدان بزرگ مشکی که از زیپش منگوله بافت زرشکی رنگی آویزان بود، روی ریل قرار گرفت. حمید چمدانش را از دور دید. کنارش مسافر دیگری که سگی همراه داشت، ایستاده بود. سک، خسته از پرواز طولانی، روی زمین خوابیده و چشم های درشت سیاهش را به ریل دوخته بود. چشم حمید به منگوله های زرشکی بود و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر