کتاب بلور شکسته تقدیر : بخشی از کتاب: باد تندی می‌وزید و باران با تمام شدت دانه‌های درشتش را روی زمین می‌بارید... آن قدر که هر چیزی را با خود می‌برد. مرد به همراه دو پسرانش با تمام قوا مقاومت می‌کردند تا گندم‌هایی که از روی زمین درو کرده بودند را پشت گاری بگذارند و با خود به جای امنی ببرند... پسر جوان دهنه اسب را داشت و سعی می‌کرد آن را آرام کند تا از باد و غرش ابرها نهراسد. نگه داشتن حیوان زبان بسته در آن موقعیت سخت و مشکل می‌آمد...پسر جوان داد می‌کشید.: پدر زود باشید... اسب رم کرده و...
محصولات مرتبط
180,000 ریال
موش ها و آدم ها
220,000 ریال
سه شنبه ها با موری
170,000 ریال
قلعه حیوانات
170,000 ریال
بیگانه
390,000 ریال
حکایت های حکیمانه از سراسر جهان
260,000 ریال
داستان عشق
800,000 ریال
شازده کوچولو
950,000 ریال
ناقوس عزا در سوگ که می زند
280,000 ریال
این باید در زمان حال نوشته شود
250,000 ریال
0 نظر