کتاب نیستی و دوستت دارم بی تو رفتارهام : بخشی از کتاب: روزی چنان سخت در آغوشم بگیر که مردم جهان گمانکنند مُردهام و ندانند که جانجهانم تویی... هر صبح روبهروی آینه میایستی و باز میکنی بندهای آغوش غریبهای را که از دیشب به تنت زار میزند، تو بیمن بیهم آغوشترین زیبای جهانی ... تو را دیدهاند که با پرندهها میپری و سربهسر بادها میگذاری. چقدر گفتم حواست به روسریات باشد... چشمانت به شعرهای سپیدم رفته، گونههایت به غزلهام. موهایت را شانه نکن! میخواهم شعرآزاد بنویسم... حالا که نیستی بیا خیال کنیم درختیم که هرکداممان یک جای این جنگل ریشه کرده. تو بگو عاشق پرندهای من هم نمیگویم قرار نیست کسی بفهمد، ما از ریشه عاشق همیم...
0 نظر