تخفیف ویژه!
کد شناسه :64985

مرد، اسب

990,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)

کتاب مرد، اسب : ?اسب متوقف شد. کلاه‌خود فاقد زره به سنگ‌های گرد و لغزانی برخورد کرد که کف تقریباً خشک رود‌خانه را می‌پوشاند. مرد با دست‌هایش، به آرامی و محتاطانه شاخه های تیغ دار را که مانع دید می‌شد، کنار زد. بامداد فرا رسید. در دوردست، جایی که زمین شیبی به سوی بالا داشت، خاک نرمی را که در خاطرش بود، می‌دید. بله، آنجا همان گذرگاهی بود که از آن عبور کرد و به سوی شمال آمد. خارزاری همچون دیوارهای عمودی، سدی در برابر مسیر ایجاد می کرد و چند خانه‌ی کوچک و محقر نیز از دور به چشم می‌خورد که تعدادی جسم نورانی، همچون ستارگان، آنها را روشن می‌کردند. بر فراز کوهستان که همه‌ی افق را می‌بست: خطی نورانی دیده می‌شد. انگار قلم‌مویی با ظرافت بسیار، نوک کوه را پیمود و شیب آن را رسم کرده باشد. خورشید از آنجا طلوع می‌کرد. مرد، بدون این که دقت کند، شاخه‌های تیغدار را رها ساخت و همین امر موجب شد انگشتش خراش بردارد. غرش مهیبی کرد و انگشتش را برای مکیدن خون و تسکین درد، به سوی دهان برد و...