کتاب ماهی چاق گنده من که زامبی شد3 : فرانکی، زامبی ماهی چاق و گندهای که قدرت هیپنوتیزمکنندگی دارد، همراه صاحبش تام به اردو میرود، اما هنوز چیزی نگذشته که تام و دوستش پرادیپ حس میکنند بوهای مشکوکی به مشام میرسد. آیا زامبی ماهی بالاخره حریفش را پیدا کرده؟ در داستان دوم فرانکی قربانی یک نقشهی حیوان ربایی خبیثانه میشود. آیا تام میتواند دوست ماهیاش را، قبل از آنکه دیر شود، نجات دهد؟ بخشی از کتاب: دمدمهای غروب بود و آسمان نارنجی شده بود؛ رنگ پولکهای ماهی قرمز زامبی. فرانکی توی قمقمه روی دوشم بود. در قمقمه را باز کردم و آرام گفتم: «آسمون رو نیگا فرانکی، رنگ تو شده!». فرانکی، ماهی قرمز زامبیام، سرش را از قمقمه بیرون آورد و نگاه سریعی به آسمان انداخت. بعد دمش را تکان داد و دوباره برگشت و چرخ زنان توی قمقمهی کوچکم شنا کرد. انگار خوشش نیامده بود و...
0 نظر