کتاب سقوط : سقوط چگونه کتابی است؟ رمان است، رسالهای فلسفی است، حدیث نفس است، یا همهی اینها و چیزهایی دیگر؟ روای اگرچه شنوندهای دارد که گاه او را آقای عزیز میخواند و گاه دوست عزیز، ولی هیچ نام و مشخصاتی ندارد. میتواند هرکسی باشد، خود نویسنده، خوانندهی کتاب، یا کی؟ تک گویی را آدم به طور معمول با خودش میکند، با خود درونیاش. موضعی که برای همهی ما هنگامی که تنها هستیم و فراغتی از کارها و مشکلات روزانه برایمان پیش آمده، اتفاق میافتد. رویدادهای روز یا گذشته را، برخوردهای تلخ و شیرین، امیدها و نومیدیها، اندوهها و شادیها را در ذهنمان مرور میکنیم، با خودمان حرف میزنیم، خودمان را گاه تشویق و گاه سرزنش میکنیم که چرا فلان کار را کردیم یا نکردیم، چرا فلان حرف را زدیم یا نزدیم و از این جور چیزها. کامو همین کار را میکند، وکیل مدافعی که اکنون وکیل توبهکار شده است، از عیاشیها، دوزوکلکها، کلاه سر این و آن گذاشتن دست کشیده، به ظاهر میخواهد از گناهان گذشته توبه کند و دیگران را هم به همین راه بکشاند، اما آن دیو درون نمیگذارد، به گذشتهاش که نگاه می?کند خود را درستکار و پاکباز میبیند، اما این تعبیر است که خودش میداند دروغ است و طی این تکگفتاری با خودش و به ظاهر خطاب به شنوندهای دیگر پی میبرد ما آدمها همیشه آمیزهای از خیر و شر بودهایم و شر همواره بر خیر غلبه داشته چون از هوای نفس و غریزه پیروی میکند و...
0 نظر