کتاب 976 روز در پس کوچه های اروپا : بخشی از کتاب: ببخشید شما "امامخمینی" هستید!؟ خوابآلوده و متعجب، مثل آدمهای برقگرفته مسافر کناریام را نگاه میکنم... - من!؟ امامخمینی!؟ یعنی چی!؟ با خنده میگوید: (یعنی فرودگاه امامخمینی کار میکنید یا مهرآباد؟) چهرهی من به نظرش آشنا میآمد و چون هرچه تلاش کرده بود یادش نمیآمد طرف کیست، حدس زده بود صاحب این چهرهی آشنا که در پرواز تهران استانبول کنارش نشسته، باید کارمند یکی از فرودگاهها باشد! خودم را به مسافر میانسالی که کنارم نشسته بود معرفی کردم و به او حق دادم که در این بیگاه شب، و با این خستگی عبور از هفتخوان فرودگاه ذهنش یاری نکند!...
0 نظر