کتاب سرمگس4-مامان بزرگی که سرمگس... : پسربچهای به اسم ویز توی خانه مگسی را نگه میداشت. هیچکس نمیدانست چرا ویز، مگس را حیوانِ خانگی خودش کرده بود. مگسش را هم صدا میکرد سَرمگس. روزی از روزها ویز رفت تا به مامان بزرگش سَر بزند. سَرمگس هم باهاش رفت. مامان بزرگ ویز را که دید، قند توی دلش آب شد. دوید نوهاش را بغل کند. ویز گفت: «سلام مامان بزرگ! حیوان خانگیام را هم آوردم. ببینَش...» مامان بزرگ گفت: قًوپ پ پ! و سَرمگس را قورتش داد. ویز نفهمید چرا مامان بزرگ سَرمگس را قورتش داد. سَرمگس از سوراخی عمیق و تاریک پایین رفت. پایین سوراخ رسید به یک جای نَمناک. کمی این وَر و آن وَرش را نگاه کرد. و بعدش دلش خواست ازآنجا برود. پرواز کرد برود بالای سوراخ. که همان وقت، مامان بزرگ عنکبوتی بلعید تا سَرمگس را بگیرد. و پرندهای رفت بالا تا عنکبوت را بگیرد و...
- صفحه اصلی
- جستجو پیشرفته
- حساب من
- ناشران همکار
- کتاب فروشی ها
- درباره ما
-
اينترنتي
- اقتصاد،مديريت،كسب و كار
- ساير موضوعات
- ادبي،نقد،شعر
- دين،عرفان،فلسفه
- علوم اجتماعي و جامعه شناسي
- آشپزي و سفره آرايي
- حقوق و قانون
- نوجوان
- هنر
- آموزشي،اداري
- كودكان و نوجوانان
- داستان و رمان
- روانشناسي
- علوم سياسي
- تاريخ،جغرافيا،سفرنامه،زندگي نامه
- تازه ها
- ورزشي
- كودكان و نوجوانان-گروه سني الف (قبل از دبستان)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ب (اول ،دوم،سوم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ج (چهارم و پنجم)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني د (دوره راهنمايي)
- كودكان و نوجوانان-گروه سني ه (دوره دبيرستان)
- بازي،اسباب بازي،سرگرمي
- كتاب گويا
- علم،دانش،تكنولوژي
- پزشكي
- پرفروش ها(كودك و نوجوان)
- زبان اصلي(اورجينال)
- در حال به روزرساني
- داستان و رمان ايراني
- داستان و رمان خارجي
- سينما و تئاتر
- معماري
- عكاسي،گرافيك،طراحي
- موسيقي
- خانواده و تربيتي
- ديني
- شعر
- پرفروش ها(بزرگسال)
0 نظر