کتاب شعر معاصر باران(رهی معیری) : (کاش امشبم آن شمع طرب میآمد، وین روز مفارفت به شب میآمد، آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست، ای کاش که جان ما به لب میآمد)، با چاپ این شعر نام رهی معیری پا به عرصهی پهناور شعر پارسی نهاد که تا آخر عمر به قول علی دشتی نویسنده و شعرشناس نامدار یکی از چهار شاعر غزلسرای برجستهی ایران به شمار میرفت. رهی معیری در عرصهی ترانه سرایی نیز از شیدا و عارف و بهار دست کمی نداشت. او به تصنیفها و ترانهها روح و جان تازه بخشید و با آهنگ سازان بزرگ و نامداری چون رضا و مرتضی محجوبی و ابوالحسن صبا و روحاله خالقی در امر موسیقی همکاری میکرد و در معیت زنده یاد داود پیرنیا سالها در برنامهی موسیقی گلها حضور داشت. شعرها و ترانههای رهی معیری که با صدای خوانندگان برجسته ای چون بدیع زاده، غلام حسین بنان و نیز محمدرضا شجریان به گوش جانها میرسید، در بین خواص و عوام بر سر زبانها افتاد و با ضبط در صفحات و نوارها نام او را به آن سوی مرزهای افغانستان ، تاجیکستان و هندوستان برد و...
0 نظر