تخفیف ویژه!
کد شناسه :64196

از دوازده انگشت نکبتی اش

280,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)

کتاب از دوازده انگشت نکبتی اش : بخشی از کتاب- راستش این بود که ما هر دو دزد بودیم. هر دو گردن بند دزدیده بودیم. بعد هم همان روز آفتابی بی ریخت گردن بندها را آورده بودیم طلافروشی خیابان منیری برای فروش. یک جورهایی حس می کردم او همزاد من است یا نیمه گمشده ای چیزی. این خیالات مربوط به بخش هپروتی و چرت مغزم است. آخر کی دیده که نیمه گمشده یا همزاد یک دختر سیزده ساله پیرزن خیکی کوتاهی باشد و...