این کتاب شاملِ شش داستانِ کوتاه است که اکثرشان در دو یا سه سالِ اخیر نوشتهشدهاند و مخاطبان در آنها فضاهای جدیدی از دولتآبادی درک خواهند کرد. درونمایهی اکثر داستانها شهریست و بعضیشان نیز حتا در جغرافیایی خارج از ایران اتفاق میافتند. این داستانها به ترتیب «مولی و شازده»، «اسم نیست»، «یک شبِ دیگر»، «امیلیانو حسن»، «چوب خشکِ بلوط» و «اتفاقی نمیافتد» نام دارند که در کنارِ هم کتابی صد و شش صفحهای را ساختهاند. محمود دولتآبادی بعد از انتشارِ رمانِ «سلوک» در اوایلِ دههی هشتاد تا به امروز کمتر توانسته بود کارِ داستانی منتشر کند و بیشتر آثارش در حوزههای خاطرهنگاری، نقدهای ادبی، گزیدههای متونِ کهن و … بودند. رمانِ مشهورِ او «زوال کلنل» در کش و قوسی طولانی هنوز نتوانسته مجوزِ انتشار به زبانِ فارسی پیدا کند. او در آغازِ سالِ 1394 بهگزینی از متون کلاسیکِ ادبیات فارسی با نامِ «تا سرِ زلف عروسان سخن» منتشر کرده بود.
0 نظر