نخست، همه چیز زنده بود. کوچک ترین اشیا قلب تپنده و حتی ابرها نام داشتند. قیچی راه می رفتند، تلفن ها و کتری ها پسر عمو بودند و چشم ها و عینک ها برادر. سطح گرد ساعت دیواری شکل صورت انسان بود، هر دانه ی نخود فرنگی در کاسه ات شخصیتی متفاوت داشت و نرده های جلوی ماشین والدینت دهانی خندان بودند کپسول زمان (2013) چهارمین زندگی نامه پل استر است که در سه بخش به بازنمایی ذهن کودکی او و وارسی جغرافیای درونش در انزوا می پردازد. کمتر نویسنده ای حاضر است احساسات شخصی اش را این گونه با جزئیات بیان کند. استر گفته دیگر نمی خواهد رمان بنویسد، اما با به کارگیری روایت دوم شخص به این زندگی نامه اش هم مهر داستان زده است، انگار گزیری از قصه گویی ندارد.
0 نظر