افکار آشفته ای در مورد عشق به ذهنم ی رسید و به همه ی شاعرا و خواننده هایی که این احساس مخرب و خطرناک رو ستایش می کنن فحش دادم. اما بعد یادم اومد چیزی تو وجود آدم هست که خودش به دنبال این احساس وحشتناک میره و حتی ازش لذت می بره. آدم نمی تونه زندگی رو دوباره شروع کنه، زندگی هم یه سفر با کالسکه س که فقط یه بار سوارش می شی و وقتی رسیدی باید پیاده بشی اما اگه یه کتاب دستت باشه هر چقدر هم که پیچیده و بی معنی باشه وقتی کتاب رو تموم کنی همیشه می تونی دوباره به اولش برگردی. اگه دوست داشته باشی می تونی همه ی اونو دوباره بخونی تا چیزایی که نفهمیدی رو بفهمی ، تا زندگی رو بفهمی.
0 نظر