رویکرد رولان بارت به روایت شناسی،دو دورهی ساختارگرایی و پساساختارگرا در درآمدی بر تحلیل ساختاری روایت ها (1966)، روایت را دارای سه سطح توصیفی کارکردها، کنش ها و روایت می داند.او با پیگیری نظریات ولادیمیر پراپ ، کلود برمون، آلژیراداس گریماس ، تزوتان تودورف و به ویژه بوریس توماشفسکی بنیان های نظری دانش روایت شناسی را پایه ریزی می کند. بارت پساساختارگرادر(1970) S/Z ، داستان سارازین بالزاک را به 561 واحد معنایی و 48 پی رفت کنشی تقسیم می کند و مشخصات معنایی و زبانی آنها را در پنج رمزگان کنشی، هرمنوتیکی ، فرهنگی، معناشناختی و نمادین دسته بندی می نماید. بدین ترتیب بارت از تحلیل ساختاری به سوی تحلیل متنی حرکت می کند.
0 نظر