جهان موازی آلبی برایت

توضیحات کتاب جهان موازی آلبی برایت - بخشی از متن:
بعد از فوت مادرم، کشیش آمد تا درباره مراسم تدفین صحبت کند. طبق معمول بابا و بابابزرگ در مورد همه چیز با هم اختلاف نظر داشتند. از گل گرفته تا دعایی که باید خوانده می شد و آهنگی که قرار بود نواخته شود. پدرم می خواست آهنگ از این سرتا آن سر دنیا از گروه بیتل ها نواخته شود.
پدربزرگ می گفت برای مراسم عزاداری آهنگ مناسبی نیست و در یک مراسم درست و حسابی آهنگ همه چیزهای خوب و قشنگ مال قرن هفدهم، مناسب تر است. بالاخره کشیش گفت که مراسم را با همه چیزهای خوب و قشنگ شروع می کند و با از این سرتا آن سر جهان پایان می دهد. برای من فرقی نمی کرد. تنها آهنگی که مرا به یاد مادرم می انداخت آهنگی بود که با آن با همدیگر دور آشپزخانه می چرخیدیم و من نمی خواستم که آن را در مراسم تدفین بشنوم. چون یادآور این بود که او دیگر اینجا نیست.
کشیش قبل از ترک منزل ما سعی کرد کتاب کوچکی را که عکس یک خرگوش غمگین روی جلدش بود به من بدهد. عنوان کتاب بود: وقتی که خرگوش کوچولو مادرش را از دست داد و...
( فروشگاه اینترنتی آثار بوک )
چکیده کتاب جهان موازی آلبی برایت : این کتاب، داستانی است که در آن وقتی مادر ( آلبی ) از دنیا رفت، می خواست بداند که مادرش کجا رفته است. پدر و مادرش هر دو دانشمند بودند و پاسخ اغلب پرسش ها را می دانستند.