کتاب سکه های طلا - بخشی از کتاب: فردا یادم باشد از استاد بپرسم دل را چطور می شود تربیت کرد. چطور می شود آن اسب سرکش را که چهار نعل در دشت سرسبز جوانی می تازد مهار کرد و لگام زد... آن که در بیکران دشتی آفتابی یال افشان می تازد و هیچ چیز جلودارش نیست. هیچ چیز دیگر لذت بوی چمن زارهای رها را در مغزش تکرار نخواهد کرد. هیچ چیز رهایی اش را بند نخواهد زد. زمان را می تازد و عشق را... هوس و بهار و شکوفایی را می تازد... همه چیز چون بال هایش رقصان و طرب انگیز است... و زیباست و جهان زیر سم های طلایی اوست.. شاه و رام خود است... مال خود است... زیبا و رهاست... آن اسب سرکش جوانی و...
محصولات مرتبط
90,000 ریال
یک تراژدی در فلورانس و سالومه
100,000 ریال
از روزهای اخگروزنگار
70,000 ریال
وقایع نگاری نگاه
160,000 ریال
تابستان
130,000 ریال
داستانهای کرونوپیوها و فاماها
100,000 ریال
زن غمگین
150,000 ریال
هیاهوی بسیار در مورد پیتر
200,000 ریال
افغان
2,400,000 ریال
پرومته-زندگی بالزاک
95,000 ریال
0 نظر