کتاب امیدهای عاشقانه : بخشی از کتاب- خوابگاه دانشگاه. اتاق در سکوت فرورفته است. مونا با چهره ای نگران در اتاق قدم می زند. صدای ناهید و عسل از پشت در شنیده می شود، ناهید در حال ریسه رفتن است. ناهید: وای خدای من! وای وای... خدا نکشتت عسل! -عسل: نخند دیگه ناهید! عصبانی می شم ها... نخند کدو، نخند می ترکی و...
محصولات مرتبط
780,000 ریال
پس از مهمانی
450,000 ریال
شورشی آوازه خوان
500,000 ریال
فیلم ساختن
720,000 ریال
سه خواهر
570,000 ریال
نصف آنچه که اتلی رز درمورداسب ها می داند
750,000 ریال
نمایش های ایرانی 9-عصرپهلوی
650,000 ریال
رساله طاق و ازج
260,000 ریال
موجود
590,000 ریال
داوید و ادوارد
450,000 ریال
0 نظر