کتاب بلیت بخت آزمایی : بخشی از کتاب- خانم هانسن بعد از آن که خاکستر پیپش را که آخرین دود آن در میان تیرهای رنگین سقف محو می شد، تکان داد، پرسید: - ساعت چند است؟ هولدا جواب داد: - ساعت هشت است مادر. -فکر نمی کنم امشب مسافری بیاید، هوا خیلی خیلی سرد است. -من هم فکر نمی کنم. درهر صورت اتاق هایمان آماده اند و...
محصولات مرتبط
59,000 ریال
شوق زندگی
760,000 ریال
داستان های خارجی(46)آژیر حمله
20,000 ریال
کشتی گیری که چاق نمی شد(رقعی)باغ نو
350,000 ریال
سونات کرویتسر(تالستوی) R(رقعی) -چشمه
320,000 ریال
وخشور ایران
60,000 ریال
رکسانا نیستم اگر
120,000 ریال
یاد ایام جوانی
125,000 ریال
گناه عشق
100,000 ریال
گمشده
87,000 ریال
0 نظر