تخفیف ویژه!
کد شناسه :72278

نه آبی نه خاکی

270,000 ریال

Rated 5.00 out of 5 based on 0 بررسی
(0 بررسی)
موجود نیست

کتاب نه آبی نه خاکی : برخوردگلوله‌ی تانک را با دپو با تمام وجود احساس کردم. لرزش زمین مثل ماشینی با آخرین سرعت ممکن از درونم عبور کرد. بعد خودم را به‌همان حالت خوابیده روی هوا دیدم. به‌نظرم آمد بی‌آنکه پوستم از شدت گرما قلفتی ورنیاید، باید دهانم را باز کنم. دهانم را باز کردم و تا آمدم آتش را از دهانم بیرون بدهم، محکم به زمین خوردم و خاکها از دهان بازم به درون ریختند و... این کتاب، دفترچه یکی از شهدای جنگ تحمیلی «سعید مرادی» است که اکبر شاهدی مسؤل یکی از گروه‌های تفحص شهدا در میدان رزم یافته است. شهید مرادی در دفترچه‌اش نشانی نوشته و وصیت کرده دفترچه را به یکی از این سه نشانی بفرستند. حال این دفترچه را علی مؤذنی به صورت کتاب درآورده و در اختیار علاقمندان قرار داده است. این دفترچه خاطرات 6 سال حضور شهید مرادی در جبهه است که به قلم خود او نگاشته شده است. شهید مرادی در ابتدای کتاب، جریان وداع با خانواده‌اش برای حضور در میدان جنگ، سپس آشنایی‌اش با ابراهیم رحمانی، محمد جوادی، عباس شاکری، علی ماکت و رضا شعبانی و پسر پانزده ساله‌ای به نام رسول که همه این‌ها به جز ابراهیم رحمانی شربت شهادت را نوشیده‌اند، اکنون این دفترچه در دست ابراهیم رحمانی است. شهید مرادی در لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) بوده است. وی در این کتاب از هم‌رزمانش، دوستی‌هایش، صمیمیت و خلوص رزمندگان، شوخی‌ها و خنده‌هایشان، مناجات‌ها و راز و نیازهای خالصانه در تاریکی‌های شب، خواب دیدن امامان و... می‌گوید. همچنین او از نبرد تن‌به‌تن با دشمن، مشاهده صحنه شهادت رزمندگان و آموزش‌هایشان در آب و خاک نیز گفته است. نثر روان، ساده و بی‌ابهام اثر و استفاده گاه‌به‌گاه از تعابیر دقیق و وصفی زیبا و دقت در نقل جزئیات موجب شایستگی اثر شده است. اما به‌طور قطع می توان گفت آنچه مایه برتری این کتاب گردیده است نادربودن حوادث و شگفت‌نمودن وقایع است که برای صاحب خاطره به وقوع پیوسته است.