کتاب مگسک و پسرک-ویزگول و بزن لهش کن6000 : بخشی از کتاب: ویزی بود ویزی نبود. روزی روزگاری پسری بود به نام ویز که دوستی داشت خیلی ناز و عزیز. اسم دوستش چی بود؟ ویزگول. هیچکس از دوستی ویز و ویزگول سر درنمیآورد. ویزگول خیلی باهوش بود و میتوانست اسم صاحبش را صدا بزند. اسم من چیه؟ ویززز! فکر میکنید در کارخانهی مگسکشسازی چه چیزهایی منتظر ویزگل باشد؟ موزهی مگسکشها، دستگاههای بزرگ مگسکشساز و بدتر از همه، بزن لهش کن 6000، رباطی که هر مگسی را در یک چشم بههمزدن له و لورده میکند! پس چرا ویزگول فرار نمیکند؟ و...
0 نظر