زک پاور(4)ترس یخ زده

کتاب زک پاور(4)ترس یخ زده : بخشی از کتاب: ?ظاهراً دزدان دریایی همان حسی را نسبت به خواننده داشتند که زک داشت. جلوتر، کشتی تفریحی سرعت موتورهایش را بالاتر می‌برد. کشتی تا آنجایی که ممکن بود با سرعت از دست دزدان دریایی فرار کرد. عرشه پر بود از مردهایی با صورت پر چین و چروک و زن‌هایی با موهای سفید که از همه جایشان الماس آویزان بود. زک روی موج‌ها سوار شد و بسوی آنها رفت. مسافران کشتی که نجات یافته بودند برای زک دست زدند و شادی کردند. ز ک می‌دانست که کار درستی کرده که از هلیکوپتر پایین پریده و دزدان دریایی را متوقف کرده است. اما به محض اینکه فاکس او را با طناب یدک کش بالا کشید، دیگر نمی‌توانست مانع این شود که یک دقیقه عمیقا به ماموریت پیش رویش فکر کند. ماموریت‌های جاسوسی زک او را به جاهای خیلی دوری برده بود و او دشمنان خیلی سختی را شکست داده بود. اما راجع به قطب‌یخی عظیم حسی متفاوت داشت. آنجا متروکه بود و...