کوری

کتاب کوری : بخشی از کتاب: چراغ راهنما زرد شد. دوتا از ماشین‌های جلویی قبل از قرمز شدن چراغ سرعت گرفتند و رفتند. آنگاه علامت مرد سبزرنگ داخل چراغ گذرگاه عابر پیاده روشن شد. افراد منتظر پا روی خط‌های سپید کشیده شده بر سطح سیاه و آسفالت شده‌ی خیابان گذاشتند تا از آن عبور کنند. شاید نامش گذرگاه عابر پیاده بود اما به نظر می‌آمد بیشتر شبیه گورخر است. رانندگان با بی‌حوصلگی کلاچ‌ها را زیر پا نگه داشته بودند تا ماشین شان آماده‌ی حرکت باشد، در حقیقت نظیر اسب‌های چموشی که هر لحظه ضربات تازیانه را به جان می‌خریدند، مدام جلو و عقب می‌رفتند. عابران پیاده همگی از خیابان گذر کردند اما چند ثانیه طول کشید تا علامت شروع حرکت ماشین‌ها روشن شود. با این که تأخیر به وجود آمده آن‌قدرها هم مهم نبود اما بعضی‌ها معتقدند که باید این تأخیر را به دلیل وجود هزاران چراغ راهنما در سطح شهر و تغییر پی در پی سه رنگ آنها بدانیم که اساسی‌ترین علت بروز راه بندان و به هم گره خوردن وسایل نقلیه می‌باشد، بدین شکل می‌توان از تعاریف امروزی استفاده نمود تا این نوع تاخیرها توجیه‌پذیر باشد و...