کتاب یک هفته با شاملو : چکیده: در ایستگاه درشکهها پیاده شدیم. آیدا کنار درشکه به نوازش اسبها ایستاد و من و دولت آبادی و شاملو که جلوتر رفته بودیم گروه رقص و موسیقی محلی اتریش را دیدیم که با لباسهای سنتی در خیابان پایکوبی میکردند. دولت آبادی را شور و نشاط جمعیت گرفت و با خود کشید. بخشی از کتاب: پسر عزیزم مهدی عزیز: کتابت را به دقت خواندم. دستت درد نکند. زحمت کشیدهای و مرا غرق محبت کردهای. فقط دو نکته است که لازم میدانم دربارهشان توضیحاتی بدهم: 1- با اجازه تو اظهار لطف تو را تا آنجا که به یکپارچگی مطلب لطمه وارد نکند حذف کردهام. خود کتاب به خودی خود گویای محبت تو هست. در جاهائی که مرا مورد سوالی قرار دادهای نکاتی را به جوابهای خود اضافه کردم... طبعا نوشتن غیر از حرفزدن عادی است. آدم همیشه حاضر جواب نیست و...
0 نظر