کارآگاه کرگدن1-معمای پنگوئن

کتاب کارآگاه کرگدن1-معمای پنگوئن : بخشی ازکتاب: طوطی پلیسه که چشم‌هایش از تعجب داشتند می‌چرخیدند، داد زد: «کرگدن! این ماجرا خیلی خیلی مرموزه. پنگوئنه تبدیل به متکا شده؟» به پلیسه نگاهی انداختم. با خودم فکر کردم آیا او واقعاً همان دستیاری است که لیاقت همکاری با کارآگاه‌ها را دارد. خودش حرف خودش را درست کرد و به کارولا گفت: «ببین من رو! خوب که به ماجرا دقت کنیم، می‌فهمیم شاید هم واقعاً تبدیل به متکا نشده باشه... شاید... بذار فکر کنم ... ببینم ... ببینم ... دارم فکر می‌کنم ... دارم فکر می‌کنم شاید خودش بوده که متکارو گذاشته زیر پتو تا شما رو گول بزنه و فرار کنه !» این را گفت و با نگاهی پر از غرور خیره شد به من. خُرخُری کردم که یعنی حرفت را قبول دارم. خوشحال شد، بالای سر کارولا چرخی زد و بهش گفت: «اصلاً نگران نباش، پیداش می‌کنیم. مگه نه کرگدن؟! پیداش می‌کنیم ... البته اگه تا حالا بلای بدی سرش نیومده باشه.» تا طوطی پلیسه این حرف را زد، کارولا غش کرد و...