کتاب اشباح-تکه های نیک - صدای خنده های تیز در کلیسایی خالی طنین می اندازد. خدمتکاران آقایشان را مرده در بستر می یابند و تنها نشانه ی عجیبی که می یابند پنجره ی باز است. تابوت زنی که به عنوان ساحره به دار آویخته شده بود، خالی پیدا می شود. تختی که هیچ کس رویش نخوابیده است صبح به هم ریخته و نامرتب است. اسکلتی به خانه ای که خانواده ای بی گناه در آن خوابیده اند، نزدیک و نزدیک تر می شود. "م.ر جیمز" در این داستان های ماوراء الطبیعه که لرزه به اندام مان می اندازند اثبات می کند که به حق در روایت قصه ی اشباح استاد است و...
0 نظر