کتاب تعویذ : بخشی از کتاب: این حکایتی خواهد شد خوفناک. داستانی پلیسی، روایتی سیاه و هراسناک. اما چنین به نظر نخواهد آمد. چنین به نظر نخواهد آمد، چراکه من راوی آنم. منم آنکه سخن میگوید، پس چنین به نظر نخواهد آمد. اما به واقع حکایتی است از جنایتی فجیع. من رفیق تمام مکزیکیها هستم. میتوانم بگویم مادر شعر مکزیکم، اما بهتر است چیزی نگویم. تمامی شاعران را میشناسم و شاعران هم همگی مرا میشناسند. پس شاید هم بتوانم چنین بگویم. پس میتوانم ادعا کنم که من مادر شعر مکزیکم و باد صبای نفرینی قرنهاست که میوزد. اما بهتر است از اینهم چیزی نگویم. مثلا میتوانم بگویم آرتوریتوبلانو را زمانی شناختم که فقط هفده سالش بود، پسرکی خجالتی که نمایشنامه و شعر مینوشت و آداب عرقخوری نمیدانست و...
0 نظر